معنی پوچ کوت - جستجوی لغت در جدول جو
پوچ کوت
پوست روی زخم
ادامه...
پوست روی زخم
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیچ کوه
پیچ کوه
محلی در جنوب دهک بلوچستان
ادامه...
محلی در جنوب دهک بلوچستان
لغت نامه دهخدا
پوچ گو
پوچ گو
(اَ قَ)
هرزه گو:
حدیث پوچ گویان بی تأمّل بر زبان آید
کف بی مغز هرگز در دل دریا نمیماند،
صائب
ادامه...
هرزه گو:
حدیث پوچ گویان بی تأمّل بر زبان آید
کف بی مغز هرگز در دل دریا نمیماند،
صائب
لغت نامه دهخدا
پاچ کول
پوست روی زخم
ادامه...
پوست روی زخم
فرهنگ گویش مازندرانی
کوت کوت
کپه کپه، توده توده
ادامه...
کپه کپه، توده توده
فرهنگ گویش مازندرانی
پاچکوت
خلط شده ی داخل بینی، پوست روی زخم
ادامه...
خلط شده ی داخل بینی، پوست روی زخم
فرهنگ گویش مازندرانی
پس کوت
خلط بینی، تفاله ی چای
ادامه...
خلط بینی، تفاله ی چای
فرهنگ گویش مازندرانی
خچ کوت
توده ی انباشته از سبوس برنج در اطراف آبدنگ قدیم یا شالی کوبی
ادامه...
توده ی انباشته از سبوس برنج در اطراف آبدنگ قدیم یا شالی کوبی
فرهنگ گویش مازندرانی